تصاویر | لباسهای شگفتانگیز نویسنده زن انگلیسی | علاقه زیاد شارلوت برونته به مد و لباس
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۱۶۶۲۵
به گزارش همشهری آنلاین، شارلوت برونته، نویسنده مشهور ادبیات کلاسیک که بیشتر او را با رمان مشهور جین ایر میشناسیم، نگاهی هم به مد زمانهاش داشته و ظاهرا به مقوله لباس و ظاهر علاقمند بوده است.
احتمالا برای مخاطبان ادبیات کلاسیک جذاب است که بدانند، نویسندهای مثل شارلوت برونته، در عمر کوتاهش، چقدر به لباسهای رنگارنگ و لباس پوشیدن مطابق مد روز چقدر علاقه داشته و حتی طبع حساسش چطور در انتخاب لباس موثر بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در نمایشگاهی در موزه پارسوناژ برونته در یورکشر، لباسهای شارلوت به نمایش گذاشته شده است؛ از رودوشی صورتی روشن او که در اطراف خانه میپوشید تا وسیله عجیبی معروف به سرپوش زشت که اوج مد آن زمان بود، و او برای محافظت خودش در برابر آب و هوای یورکشر استفاده میکرد.
دکتر النور هاتون، مورخ، نویسنده و تصویرگر که برگزاری نمایشگاه را برعهده داشته است، میگوید: لباس مورد علاقه من، روپوش صورتی او است که خیلی چیز عجیبی است. یک نوع کت یا شنل صورتی با گلهای کوچک روی آن، برای تصوری که از شارلوت برونته داریم، خیلی جسورانه است.
زمانی که شارلوت در سال ۱۸۵۴ با آرتور بل نیکولز ازدواج کرد، این لباس بخشی از جهاز عروسیش بود. بنابراین، گرچه دقیقا یک جور لباس شب نیست، اما معادل ویکتوریایی چنین چیزی است. لباسی
لباسهای قرمز و نارنجی، لباسهایی با طرح پارچه پیزلی، به اضافه سرپوش زشت -کالای مطابق مدی که شارلوت در سفر به لندن خرید و احتمالای اولین کسی بود که در هاورث صاحب چنین چیزی بود - چیزهایی هستند که در این موزه به نمایش درآمدهاند.
هاتون میگوید: «اینجا یک آیتم واقعا جذاب داریم: این یک جور چتر است که بدون دست هم بالای سر میایستد. وسیلهای برای محافظت در برابر نور خورشید. کمی شبیه به سایبان کالسکه است. باید بگویم که نمیتوانم تصور کنم هرگز دوباره چنین چیزی مد شود، اما به عنوان نوعی نوآوری خلاق و کمی دیوانهوار، چیز خوبی است. اما سخت بتوان شارلوت را با آن تصور کرد.
این نمایشگاه همچنین یک لباس شب راهراه را به نمایش میگذارد که در خلال بازسازیهای قبلی موزه برونته پارسوناژ پنهان مانده بود و تحقیقات هاتون برای اولینبار تایید کرد که متعلق به شارلوت است؛ به اضافه یک جفت پاپوش که گمان میرود هدیه ناشران او در نیویورک باشد.
هوتون میگوید: «آن پاپوشها ممکن است در رمان شرلی تاثیر گذاشته باشند، ارجاعات زیادی به موهاوک وجود دارد و این دقیقا جایی است که پاپوشهای متعلق به آنجا هستند.»
این محقق همچنین آزمایشهایی بر روی پارچه لباس راهراه انجام داده است و با همکاری دانشگاه ساوتهمپتون کشف میکند که این لباس تا حدی از الیاف آلپاکا ساخته شده است - چیزی پیشرفته در آن زمان که احتمالا در همان نزدیکی تولید میشد.
او میگوید: «همه این چیزها واقعا او را به مکانی که در آن زندگی میکرد و همچنین به این جهان بیشتر متصل میکند. این به رهایی او از این افسانه کمک میکند که او در هاورث جدا از دیگران پنهان شده بود، زیرا چنین چیزی درست نیست... من فکر میکنم که اینها نشاندهنده یک فرد بسیار حساستر و مرتبطتر با محیط اطراف است. این اقلام که به نمایش گذاشته شدهاند، به طرز شگفتانگیز و مرموزی بیانگر این هستند که فرض غالب مبنی بر اینکه برونته در برابر تغییرات سریع اطرافش، بیتاثیر مانده بود، درست نیست. علاوه بر این، این لباسها ثابت میکنند که شارلوت و معروفترین شخصیت اصلی او، حداقل از نظر مقوله لباس، مثل هم نیستند.
این موزه برای اولینبار است که بیش از ۲۰ قطعه از لباسها و پوشیدنیهای برونته را به نمایش میگذارد.
آن دینزدیل، متصدی اصلی این نمایشگاه، میگوید: «زمانی که من برای اولین بار در اینجا شروع به کار کردم، نمیتوانستیم برخی از اقلام موجود در این نمایشگاه را به نمایش بگذاریم، زیرا مردم به سادگی باور نمیکردند که آنها به برونتهها تعلق دارند - آنها بسیار عجیب و غریب بودند. دیدن وسایل شخصی که این زنان جوان استفاده میکردند، واکنش احساسی مخاطبان را به دنبال دارد. به ما یادآوری میکند که این نویسندگان مهم جهانی نیز انسان بودهاند. فکر میکنم این نمایشگاه که حس سبک شارلوت و علاقهاش به الگوها و متریالهای معاصر را نشان میدهد، بازدیدکنندگان را شگفتزده خواهد کرد.»
نویسنده زیر ۱۵۰ سانتیمتر قد داشت و به گفته مدیر موزه، این امر همیشه بازدیدکنندگان را شگفتزده میکند.
منبع: ترجمه با اندکی تغییر از گاردین.
کد خبر 655104 برچسبها ادبیات زنان - لباس موزه کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان چهرههای مشهور بريتانيامنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ادبیات زنان لباس موزه چهره های مشهور بريتانيا شارلوت برونته چنین چیزی لباس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۱۶۶۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ژاپنیها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
شوهر اویوا میخواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیتآمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!
به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی».
قرنها پیش، داستانهای ارواح در ژاپن بسیار نقل میشدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشتهشده از سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستانهایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.
داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد.
کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، میگوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدتها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.
تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامههای آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.
کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوههای ویژه پیچیدهای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل میکرد.
بروکس میگوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیتها با کمک آنها پرواز میکردند، همگی نشاندهنده حضور ارواح بودند.»
هزاران چاپ با قیمتهای شگفتآور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس میگوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود.
چنین نمونههای رنگارنگ و زندهای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی میمانند، بهویژه چاپهایی که شامل برگههای کاغذی بلند میشدند تا جلوههای پیچیده صحنه را منعکس کنند.
یکی از چاپهای چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را میبینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را میبینید، خدمتکاری که ناخنهای دستش بعد از مرگ همچنان رشد میکنند.
این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده میشوند که لباسش را سریع عوض میکند.
در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه میگذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس میگوید چاپها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپها نادر هستند، به خصوص آنهایی که کاملاً سالم باقی ماندند.
ارواح قرنها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آنها، مخاطبان نخبهتر و باهوشتر بود.
شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی
فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه میگوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیتهایی با ماسکهای چوبی استادانه میشد. او میگوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود میگیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آنها اتفاق میافتد.»
تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیتهای ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقابها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت.
فلتنز میگوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهینآمیز است، چون اسطورهشناسی نو را از بین میبرد.»
«داستانهای نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبحها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آنها داستانهایی از گذشتههای دور بود و آن داستانها اغلب با مکانهای خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند».
«آن داستانها از طریق ارواح مرتبط با آن مکانها بیان میشوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.»
به راستی چرا ارواح در سنتهای فرهنگی ژاپن دوام آوردهاند و در دوره ادو احیا شدند؟
به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعهدار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعهی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستانهای شبحآلود اشکالی از عدالت در جامعهی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود».
«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانهای، تماشای این نوع نمایشها که در آنها، ارواح میتوانستند به روشی که مردم نمیتوانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشههای انتقامجویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.»
بروکس میگوید دانستن شمار چاپهای آن زمان دشوار است و مردم هنوز آنها را با روشهای سنتی میسازند.
بینندگان حتماً میتوانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلمهای مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند.
بروکس میگوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آنها را فیلمهای ترسناک ژاپنی میشناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان میتوانید چیزهایی ببینید که میشناسید و به آنها علاقه دارید.»
کانال عصر ایران در تلگرام